در كتاب چار فصل زندگي
صفحهها پشت سر هم ميروند
هر يك از اين صفحهها يك لحظهاند
لحظهها باشادي و غم ميروند
آفتاب و ماه يك خط در ميان
گاه پيدا گاه پنهان ميشوند
شادي و غم نيز هر يك لحظهاي
برسر اين سفره مهمان ميشوند
گاه اوج خندهی ما گريه است
گاه اوج گريهی ما خنده است
گريه دل را آبياري ميكند
خنده يعني اينكه دلها زنده است
زندگي تركيب شادي با غم است
دوست دارم من اين پيوند را
گر چه ميگويند شادي بهتر است
دوست دارم گريه با لبخند را